این اولین ویدئوبلاگ باری مارستن، سخنگوی فارسی وزارت خارجه بریتانیا، با استفاده از یک وبکم ساده است. در این ویدئو توضیحاتی درباره ی تشدید تحریم های اتحادیه اروپا علیه ایران به دلیل فعالیت های غیر قانونی هسته ای این کشور آمده است.
باری مارستن سعی خواهد کرد در صورت امکان با استفاده از این روش پاسخ و توضیحاتی سریع تر درباره ی مسائل روز ارائه دهد.
برای ارائه نظر خود می توانید از صفحه ی فیسبوک ما استفاده کنید
Archive for مِی 2011
تشدید تحریم های اروپا علیه ایران
اقلیت های قومی و مذهبی در ایران و بریتانیا
در چهارمین بلاگ از مجموعه حقوق بشر باری مارستن، سخنگوی فارسی وزارت خارجه بریتانیا، نگاهی به اقلیت های قومی و مذهبی در بریتانیا و ایران می اندازه.
آیا شما پاسخی برای پرسش های باری مارستن درباره ی اقلیت های ایران دارید؟
برای اطلاع بیشتر و ارائه نظرات خود به صفحه فیسبوک ما
http://www.facebook.com/ukiniran
مراجعه کنید
متن این ویدئوبلاگ
میگویند حُسن رفتار با ضعیفها نشانهی قدرته … و اگر اقلیتهای قومی و دینی رو به اجتماعی ضعیفتر در جامعهای بزرگ تعبیر کنیم، این که تا چه اندازه میتونیم پذیرای افرادی از ریشههای قومی، فرهنگی و مذهبی متفاوتی باشیم، نشون دهنده میزان قدرت ماست.
بریتانیا در قرن اخیر شاهد چند موج مهاجرت بوده که مردمانی از فرهنگها و ادیان مختلف رو به اینجا آورده. نتیجه این مهاجرتها رو مثلاً میتونید در یکی از همین وبلاگهای اخیر من در آتشکده زرتشتیها در لندن ببینید، یا در وجود دو میلیون مسلمان در بریتانیا که اسلام رو به دومین مذهب بزرگ این کشور تبدیل کرده. به این ترتیب حصول اطمینان از این که فرهنگ ما توانایی برآوردن احتیاجات و ظرفیت به جا آوردن رسوم عقاید گوناگون رو داره یکی از دغدغههای بزرگ جامعه بریتانیا بوده. در نتیجه برای مثال در اغلب فروشگاههای مواد غذایی بریتانیا میشه محصولات حلال پیدا کرد، بانکهای بزرگ بریتانیا فرصتهای سرمایهگذاری با رعایت موازین اسلامی ارائه میکنن، و شاید براتون جالب باشه که بدونین جایی که من کار میکنم، یعنی وزارت خارجه بریتانیا یک نمازخانه برای همکاران مسلمان من داره.
چنین مُداراگری البته فقط از سر نیت خیر نیست. بلکه قوانین و مقررات سختگیرانهای چه در بریتانیا و چه در سطح اتحادیه اروپا وجود داره که تبعیض علیه اقلیتهای قومی و مذهبی رو ممنوع میکنه. این روزها یک کارفرما ممکنه سر از دادگاه دربیاره اگر شواهد کافی وجود داشته باشه که بر اساس معیارهای قومی و نژادی از ارائه فرصت شغلی به یک نفر امتناع کرده یا این که کسی به خاطر عقاید مذهبی در محل کارش مورد آزار یا تحت فشار قرار گرفته.
به لطف همین اختلاط قومی و مذهبی، بریتانیا امروز به لحاظ فرهنگی غنیتر و متنوع تر شده. نخست وزیر بریتانیا هم اخیراً در یک سخنرانی بر اهمیت جذب و تلفیق اجتماعهای مختلف فرهنگی و قومی در جامعه بزرگتر بریتانیا تاکید کرد که هدف اصلی اون بهرهمندی از تمام فرصتها و آزادیهایی هست که بریتانیا ارائه میکنه. این تلفیق البته نه به معنای از دست دادن هویت فرهنگی بلکه درست برعکس به معنای گستردن افق فرهنگی جامعه است از طریق افزودن به نقاط عطف فرهنگی در تعریف هویت اقلیتها. برای مثال ما میخواهیم که یک نفر به این افتخار کند که یک مسلمان ایرانی – بریتانیایی ست. دیوید کمرون همچنین بر نیاز به تساهل و بردباری و تلاشهای بیشتر برای درک متقابل تاکید کرد و گفت اونهایی که عدم بردباری و نفرت از دیگران رو موعظه میکنن، موفق نمیشن جایی در جامعه ما پیدا کنن.
ایران هم به همین شکل به لطف حضور کردها، آذریها، بلوچها، عربها و سایر اقلیتهای قومی و همچنین با وجود ادیان و مذاهب مختلف، از مسلمان سنی مذهب گرفته تا زرتشتی و بهایی و مسیحی، و البته یکی از کُهَنترین جوامع کلیمی دنیا، به جامعهای غنی، متنوع و جذاب تبدیل شده. به نظر شما این گوناگونی قومی و فرهنگی تا چه اندازه در ایران امروز مورد حمایت هست و قدر اون دونِسته میشه؟ اگر شما هم به یکی از این اقلیتهای قومی و مذهبی تعلق دارید، درباره احساستون به ما بگید و این که آیا فکر میکنید ایران در حال تبدیل شدن به محلی آزادتر برای اقلیتهاست؟ و اگر نه، چه چیزی میتونه همزیستی مسالمتآمیز و درک متقابل رو تحکیم و تقویت کنه؟
بیانیه وزیر خارجه بریتانیا درباره خشونتهای اخیر در مرز اسرائیل
وزیر امور خارجه بریتانیا در پی خشونتهای اخیر در مرز اسرائیل بیانیهای صادر کرد. ویلیام هیگ در این بیانیه اعلام کرد: «عمیقاً از خشونتهای امروز در مرز اسرائیل که به کشته شدن [شماری انجامید] نگران و اندوهگین شدم. طرفین را به خویشتنداری دعوت میکنم و میخواهم از امنیت زندگی غیرنظامیان اطمینان حاصل کنند. این رویدادها روشنتر از همیشه لزوم دستیابی فوری به راه حلی جامع و پایدار را برای درگیریهای این منطقه نشان داد؛ راه حلی که تنها از طریق مذاکره قابل حصول است.»
انحصار تنباکو و تاثیر کوبنده ی اتحاد مردمی
باری مارستن، سخنگوی فارسی وزارت خارجه بریتانیا، نگاهی میاندازد به تاریخ ایران و بریتانیا و یکی از اساسی ترین دلایل بیاعتمادی ایرانیان به بریتانیا یعنی انحصار و در نتیجه تحریم تنباکو.
متن این بلاگ:
هر وقت با یه ایرانی راجع به روابط ایران و بریتانیا صحبت میکنم ، خیلی طول نمیکشه تا یکی اشاره کنه که دلیل بی اعتمادی ایرانیان به سیاستهای بریتانیا، ید طولای اون تو «مداخله پشت صحنه» است تا جایی که حتا امروزم اگه اتفاق بدی بیفته ایرانیها با دل تلخی میگن بازم کار کاره انگلیسیاست.
حوادث بحث برانگیز انحصار تنباکو نمونهی بارز اتفاقاتیه که این دیدگاهها رو شکل دادن.
ایران در قرن نوزدهم خودش رو در هجوم حیلهورزیهای قدرتهای اروپایی برای نفوذ بیشتر در آسیا دید. به ویژه روسیه و بریتانیا. حاکمان قجری به شدت تحت فشار برای اعطای امتیازاتی به تجار یا نمایندگان هر کدام از این کشورها بودند. به عنوان مثال امتیاز کنترل جاده های ایران، کارخانه ها، و منابع ارتباطات به بارون جولیوس درویتر داده شد که البته بعدا تحت فشار عمومی لغو شد.
با این حال، این قضایا با اعطای انحصار تولید و فروش تنباکو به شرکت دخانیات شاهنشاهی ایران نقطه اوج خود رسید.
نیم قرن قبل از اینکه مارتین لوتر کینگ تعداد بیشماری رو برای اعتراض صلح آمیز بسیج کنه؛ صد سال پیش از اینترنت، مردم ایران تاثیر کوبندهی قدرت اتحاد مردمی رو درک کرده بودن، از طریق ترکیب اعتراض جمعی و تحریم تنباکو. در کشوری که ناظران اروپا قبلا گفته بودند ایرانی ها تنباکویشان را به نان شب ترجیح می دهند این اقدام بسیار ساده موثر واقع شد و شاه را مجبور به لغو امتیاز کرد.
در عین حال ایرانیها یک درس حیاتی رو بازآموخته بودن: زمانی که آنها با هم عمل میکردن، حاکمان خود و جهان را مجبور به گوش دادن میکردن. درسی که آنها متعاقبا در زمان انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی و تظاهراتهای جمعی اخیر، زمانی که خواستار عدالت و حق شدند نشان دادن به خوبی یاد گرفتن. مردم تونس، مصر، یمن، بحرین، سوریه و دیگران در منطقه نیز به تازگی اثبات کردند که این درس همچنان زنده است.
من کاملا آگاهم که در حالی که انگلیسیها جزئیات چنین اتفاقاتی رو خیلی مبهم به یاد دارن، تک تک ایرانیان در دوران مدرسه ابتدایی در مورد نفوذ انگلستان در این دوره یاد میگیرن. از یک طرف این حق مردمه که قادر به دسترسی، مطالعه و بررسی نظرهای مختلف از وقایع تاریخی باشن. از سوی دیگه اسیر گذشته نشدن و از همدیگه از روی اتفاقایی که قبل از تولد همه ما بوده تصویرسازی نکردن اهمیت خودش رو نشون میده.
از طریق بسیاری از بلاگهام من سعی می کنم ارزشها و اولویت های تشکیل دهندهی بریتانیا امروز رو نشون بدم. بریتانیایی که ریشه اش در تجربههای گذشته است، اما در عین حال آن بریتانیای گذشته نیست. ما مشتاقیم که مردم ایران، بریتانیای معاصر و احساس گرمی که اکثر مردم بریتانیا نسبت به دیگران در سراسر جهان دارند رو درک کنن.
در توسعه روابط بین دو ملت، ما باید احساس کنیم به راحتی میتونیم دربارهی گذشتهی مشترکمون بحث کنیم تا همدیگه رو بهتر درک کنیم، اما من امیدوارم که این بحث همیشه با نیت ساختن روابط پایدار برای آینده باشد.
در سومین بلاگ از مجموعه حقوق بشر شادی صدر و باری مارستن از حقوق زن می گویند
این سومین ویدئوبلاگ باری مارستن، سخنگوی فارسی وزارت خارجه بریتانیا،
از سری مجموعه ای درباره ی حقوق بشر است.
در سومین بلاگ از مجموعه حقوق بشر باری مارستن به کمک شادی صدر نگاهی به تاریخچه حقوق زن در بریتانیا و ایران می کند.
اینا یا اون؟
در اینترنت دنبال نظرات مقامات ایران درباره ی سلاح هسته ای می گشتیم که چند مقاله نظرمون رو جلب کرد که اونارو کنار هم میاریم.
و اما مقاله ی ششم که حرفی دیگر داشت
قضاوت با شما
اعدام اعدام باید گردد
این دومین ویدئوبلاگ باری مارستن، سخنگوی فارسی وزارت خارجه بریتانیا،
از سری مجموعه ای درباره ی حقوق بشر است.
تجربه های بریتانیا و حوادثی که منجر به حذف حکم اعدام در این کشور شدند.
متن این ویدئو:
اینجا زندان Newgate لندنه، زندانی که طی تاریخ هفتصد ساله خودش محل اعدام محکومین زیادی بود. امروز اعدام در برتیانیا مثل همین زندان به بخشی از تاریخ تبدیل شده. اما کی میدونه تا پیش از لغو این مجازات چند نفر بیگناه در این زندان قربانی سهلانگاری یا اشتباه نظام قضایی شدن.
داستان لغو اعدام در بریتانیا شاخهها و فصلهای زیادی داره که یکی از این فصلها بیشک باید به نام Timothy Evans ثبت بشه؛ مردی که در سال 1950 اعدام شد. اتهام اونز قتل دختر و همسرش بود. در همون زمان هم مجازات اعدام مسالهای جنجال برانگیز شده بود، اما حتی سرسختترین هوادارهای اصلاح قوانین اعدام هم نسبت به مردی که دختر خودش رو کشته مگه میشد حتی یه ذره احساس ترحم داشته باشن؟
اما چند سال بعد از اعدام اونز، فراتر از هر شک و تردیدی ثابت شد که در واقع همسر و دختر این مرد قربانی همسایهشون شده بودن؛ مردی که حتی در دادگاه علیه اونز شهادت داده بود ولی در واقع یه قاتل سریالی بود که علاوه بر خانواده اونز چند زن دیگه رو هم کشته بود. اونز بعد از اعدام از اتهام قتل تبرئه شد در حالی که دو بار در حقش اجحاف شده بود، یکی زمانی که خانوادهاش به قتل رسیدند، و یکی زمانی که خودش به اتهام قتل خانوادهاش به اشتباه به چوبه دار سپرده شد.
تبرئه اونز با فاصله کوتاهی به تعلیق اجرای مجازات اعدام و آخرین موارد اجرای این حکم در بریتانیا منتهی شد. از نظر خیلیها این نوع مجازات هیچ ارزش و اعتباری نداشت چرا که بعد از این ماجرا پروندههای زیادی برملا شد که متهم اونها یا کاملاً بیگناه بود یا دست کم پرونده دادرسی منطقی نداشت.
مساله دیگهای که در اون دوران مورد توجه قرار گرفت این واقعیت بود که مجازات اعدام اغلب نصیب افرادی میشه که از فقیرترین و آسیبپذیرترین اقشار جامعه هستند؛ کسانی که یا به وکیل و نماینده حقوقی مناسبی دسترسی ندارن یا به خاطر شرایط شخصی یا شرایطی که سیستم بر اونها تحمیل کرده در دفاع از خودشون ضد و نقیضگویی میکنن یا شواهدی ارائه میکنن که مجاب کننده نیست.
اتحادیه اروپا مخالفت خودش رو با مجازات اعدام در کنوانسیون حقوق بشر این اتحادیه اعلام کرده و سیاستی فعال در زمینه مخالفت با اجرای این مجازات در کشورهای دیگه داره. برای مثال، مجازات اعدام یکی از مسائلی هست که در ارتباط با ایالات متحده، از طریق لابیها سعی میکنیم مورد رسیدگی قرار بدیم.
و البته ایران هم در این زمینه با داشتن بالاترین نرخ اعدام به جمعیت در دنیا، به یکی از کانونهای نگرانی جهان تبدیل شده؛ به ویژه این که این اعدامها با شتاب نگرانکنندهای رو به افزایش هستن و برای مثال فقط در 3 ماه اول سال جاری میلادی حداقل160 مورد اعدام در ایران ثبت شده. تعداد اعدامها در ایران به تنهایی در دو سال گذشته به اندازه مجموع اعدامهایی بوده که در تمام کشورهای دیگر جهان به استثنای چین اجرا شده.
علاوه بر این نگرانی دیگهای که درباره ایران وجود داره صدور حکم اعدام برای افرادی هست که پیش از 18 سالگی مرتکب جرم میشن.
حتی بهترین نظامهای قضایی هم مرتکب اشتباه میشن، و با این حال حکم اعدام هیچ جایی برای جبران چنین خطایی نمیذاره. این در حالیه که در ایران نگرانیهای زیادی درباره نحوه دادرسی وجود داره: دسترسی محدود به وکیل، اتهامات مبهم، و اعترافات تحت فشار. از طرف دیگه شیوههای اعدام هم در ایران خشونتبار هستن از جمله اعدام به وسیله حلقآویز کردن و سنگسار.
در ایران و بقیه نقاط دنیا افراد زیادی رو میشناسم که به طور خاص از اعدام دلارا دارابی در ماه مه سال 2009 به شدت آزرده شدن. دلارا به خاطر جرمی مجازات شد که پیش از 18 سالگی مرتکب شده بود. او در شانزده سالگی به مرگ محکوم شد. نحوه اعدام دلارا به خوبی نشانگر نگرانیهای عمیقی هست که درباره روند قضایی منتهی به اعدام در ایران وجود داره. درست دو هفته پیش از این که دلارا اعدام بشه، رئیس وقت قوه قضائیه دستور به توقف اجرای حکم داده بود که برای دو ماه اعتبار داشت. اعدام دلارا محکومیتهای گستردهای رو چه در داخل ایران و چه در سطح بینالمللی به دنبال داشت.
حالا میخوام از شما بپرسم: آیا ضرورت مجازاتهای سنگین هیچوقت میتونه موارد غیر قابل اجتنابی رو توجیه کنه که به اعدام افراد بیگناه منجر میشه؟ این واقعیت که ایران یکی از بیشترین موارد استفاده از مجازات اعدام رو در دنیا داره آیا در میزان اعتماد و اطمینان مردم ایران به نظام قضایی این کشور تأثیری نداره؟ یک بار دیگه تاکید میکنم که مشتاق شنیدن و خوندن نظرات شما هستم.